قبر مخفي زهرا(س) فرياد بلند رسوايي نفاق
نوشته شده توسط : feraghat90

در نگرش اسلام، دو جريان حق و باطل از زماني كه دنيا آفريده شد، به وجود آمد. البته زماني اين دو جريان پديدار شد كه موجودات داراي اراده و اختيار چون جن و انسان آفريده شد؛ چرا كه اراده و اختيار به اين دو موجود اين امكان را مي بخشد تا خود به اختيار خويش، انتخاب كنند.

آزموني براي حق شناسي
خداوند در آيات قرآني گزارش مي كند كه تا زماني كه تقابل و تضادي پيش نيامده و امتحان و آزموني انجام نگرفته بود، جريان باطل خود را نشان نداده بود و به صورت جريان نفاق، به طور نهاني به حيات خود ادامه مي داد و حتي بسياري از مقامات را به دست آورده و بسياري از عقول را فريفته خود ساخته بود.اما هنگامي كه حضرت آدم(ع) به عنوان خليفه الهي آفريده مي شود تا مسئوليت را به عهده گيرد، ابليس از جنيان (كهف، آيه 50) كفر باطل خويش را آشكار مي كند و از فرمان الهي سرپيچي مي كند. (بقره، آيه 34)اين داستان نشان مي دهد كه نقش آزمون و ابتلاء، بسيار مهم و اساسي براي جداسازي خودي از غيرخودي، حق از باطل و ايمان از كفر است. از اين رو، يكي از سنت هاي الهي، سنت آزمون و امتحان است كه با ابزارها و روش هاي گوناگوني چون بلا، فتنه، جنگ، مال، ثروت، نعمت و نقص انجام مي گيرد. پس هيچ موجود مختاري چون جن و انسان نيست مگر اينكه مي بايست تحت اين سنت و قانون آزموده شود تا سيه رو شود هر كه در او غش باشد.گزارش هاي قرآني همچنين روشن مي سازد كه بسياري از انسان ها و جنيان در اين آزمون شكست مي خورند و در مسير حق باقي نمانده و كفر و باطل را در پيش مي گيرند. از اين رو جريان باطل كه با عناويني چون كفر، نفاق، شيطان، اولياي شيطان، حزب شيطان و مانند آن شناخته مي شود، در جامعه انساني و جني شكل مي گيرد.
شياطين جني با نفوذ و وسوسه در افكار و انديشه ها و قلوب بشري، گروهي از انسان ها را به خدمت خود درمي آورند و به عنوان بندگان هوي و هوس و يا بندگان جنيان و شياطين، در مسير باطل مي كشانند. (سباء، آيه 41، فرقان، آيه 43؛ جاثيه، آيه 23)

جريان كفر و سبك زندگي آن
جرياني كه به نام كفر در ميان انسان ها و جنيان معروف شده، در برابر جريان الهي ايمان، سبك خاصي از زندگي را ارايه مي دهد كه براساس مخالفت با فطرت سالم، عقل سليم، قلب سليم، وحي الهي و مانند آن مي باشد. از اين رو پيروان جريان كفر با همه تفاوت هاي آن در يك امر يعني دلبستگي به دنيا و كافي بودن به سبك زندگي وحياني و عقلاني متحد هستند؛ هرچند كه اين جريان داراي طيف هاي مختلفي است و يك دست نمي باشد؛ چرا كه اولياي كفر متعدد هستند و هرگز در هيچ چيز با هم متحد نمي باشند؛ اين در حالي است كه اولياي الهي هميشه متحد بوده و يك خط فكري و سبك زندگي را در پيش مي گيرند. (بقره، آيات 255 تا 257)خداوند در اين آيات و آيات ديگر قرآن بيان مي كند كه كفر و ايمان داراي اولياء و رهبراني است كه سبك زندگي دو جريان را تبيين مي كنند. اولياي الهي و ايماني به سبب وحدت در هدف و رويه همواره يك چيز مي گويند و تفاوت هاي ماهوي و اصيل را در ميان آنان نمي توان يافت؛ چرا كه تفاوت هاي موجود در شرايع هيچ تأثيري در كليت دعوت و سبك زندگي به جا نمي گذارد، بلكه به سبب شرايط و مقتضيات زماني و به حسب تغييرات طبيعي در هستي و انسان، آن تفاوت ها بيان شده است.از اين رو در آيات قرآني از دين اسلام به عنوان كليت دعوت همه پيامبران ياد شده است و ملل و نحل را به عنوان شرايع دانسته و آن را يكي از علل راستي و درستي دين وحياني اسلام در طول تاريخ بشريت از آدم(ع) تا خاتم(ص) مي داند. (آل عمران، آيه19؛ شوري، آيه13)

جريان ايمان، وحدت در فكر و عمل
سبك زندگي كه جريان ايمان بيان مي كند، هر چند كه در طول تاريخ داراي اولياي بسيار بوده است و بيش از يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر(ص) و چندين برابر آن اوصياء و اولياي آنان، در خدمت اين جريان بودند، ولي همواره از وحدت در فكر و عمل برخوردار بودند و سبك زندگي آنان هرگز بيرون از دايره توحيد نبوده است. اصولي كه آنان بر آن تأكيد داشتند، توحيد، نبوت، معاد، عدالت و امامت بوده است. پيروان اين جريان در حوزه اخلاقي نيز بر مكارم و محاسن آن تأكيد داشته و هرگز به نسبيت در حوزه اخلاق و رفتار اعتقادي نداشتند و اگرچه قائل به اصول متغيري در برخي از حوزه هاي زندگي هستند، ولي همواره اصول ثابت و غيرقابل تغييري را معرفي كرده و بر آن پايبند بودند كه متأثر از مقتضيات زمان و مكان نيست.

ولايت علوي، انتقال از ولايت نبوي به ولايت امامت
پيش از ولايت اميرمؤمنان علي(ع) ولايت الهي در ولايت پيامبران(ع) جريان داشت؛ اما با پايان ارسال رسولان و انزال كتب از سوي خداوند، ولايت الهي به ولايت امامت منتقل شد و حضرت محمد(ص) به عنوان آخرين پيامبر(ص) و قرآن به عنوان آخرين كتاب وحياني و آسماني معرفي شد؛ به طوري كه پس از ايشان هيچ پيامبري نخواهد آمد و هيچ كتابي نازل نخواهد شد. بنابراين، ادعاي پيامبري و كتاب از سوي هر كسي ديگر، ادعاي باطل و ادامه همان مسير كفر و باطل شيطاني خواهد بود؛ زيرا جريان كفر و باطل همواره خود را در ميان حق نهان كرده و مي كند.با آغاز ولايت علوي، شكل ولايت الهي تغيير مي يابد؛ هر چند كه اصل كلي ولايت و محتواي آن باقي و برقرار است. اما در اين ميان دشمنان ولايت و خلافت الهي در برابر آن قرار مي گيرند و مي كوشند تا جلوي اين انتقال گرفته شود و با پايان ولايت نبوي، پايان ولايت الهي نيز رقم بخورد و انسان از سبك زندگي الهي محروم شود و در دام كفر و باطل افتد و سبك زندگي شيطاني و كفر بر جهان چيره شود.توطئه هاي بسياري در اين مسير از سوي اولياي كفر انجام گرفت، ولي پيامبر(ص) آن را رسوا و گاه نابود ساخت. دشمنان بر آن بودند تا پيامبر(ص) را ترور كنند و اجازه نصب ولايت الهي به علي(ع) به طور رسمي به پيامبر(ص) داده نشود. (مائده، آيه 67)پس از نصب ولي الله از سوي خدا و معرفي پيامبر(ص) در روز عيد غدير، دشمنان بر شدت دشمني و فتنه و توطئه ها افزودند و در نهايت در سقيفه آنچه نبايد اتفاق مي افتاد، رخ داد.

فاطمه(س) عليه جريان نفاق
در اين ميان هيچ كس جرأت نداشت به مبارزه با جريان كفر و باطل و به حمايت از ولايت علوي بپردازد. تنها فاطمه(س) به سبب جايگاهي كه در ميان مردم داشت، به حمايت از ولي الله پرداخت؛ اما تنها چهار تن از مهاجر و انصار به ياري آمدند و از چهل نفر كه به حضرت فاطمه قول مساعدت داده بودند، كسي حاضر نشد تا جان در طبق اخلاص به خدمت ولي الله درآيد و به حمايت از جريان ايمان بپردازد.فاطمه(س) با اشكال گوناگون به رسواگري جريان كفر پرداخت و غصب خلافت را ادامه جريان باطلي دانست كه آغازكننده آن ابليس بوده است.آن حضرت(س) چنان با شيوه هاي گوناگون از قبيل عزاداري و گريه بر سر خاك شهيدان اهل حق، سخنراني هاي آتشين در مسجد و بقيع و خانه هاي انصار و مهاجر، دولت غاصب را رسوا ساخته بود كه هر آن ممكن بود شورشي عظيم رخ دهد. پس دشمنان به خانه اش رفتند و در خانه اش را سوزانده و تن ايشان را كوفتند و در بر شكم كوبيدند تا محسن را سقط كرد و آسيب جدي بر او وارد شد و با اين حادثه به شهادت رسيد.آن حضرت(س) با وصيت خود كاري كرد تا جريان كفر و نفاق تا قيامت رسوا شود؛ زيرا اجازه نداد كسي بر ايشان نماز گزارد و او را شبانه دفن كنند تا قبرش هرگز مشخص و معلوم نشود و مردم از خود بپرسند كه چه شده قبر آن حضرت(س) مخفي مانده است و كسي از آن آگاهي ندارد؟بي گمان مخفي ماندن قبر به معناي فرياد بلند رسواگري است كه جريان كفر و نفاق با آن نتوانست هرگز حقانيت خود را اثبات كند و خود را به عنوان جريان اصيل اسلام به جهانيان معرفي نمايد. بي گمان شهادت و نهان شدن قبر آن حضرت(س) بزرگ ترين عامل رسوايي دشمنان و جريان كفر و نفاق است.


علي جواهردهي




:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: